جدول جو
جدول جو

معنی دور انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

دور انداختن
(تَ کَ دَ)
دور افکندن. بدور انداختن. برزمین انداختن. انداختن چیزی بی ارزش را چنانکه پوست میوه یا پس ماندۀ غذا را. کنار انداختن. به کناری پرت کردن. (از یادداشت مؤلف). تغییر. کضل. (منتهی الارب) :
بخورد و بینداخت دور استخوان
همین بود دیگ و همین بود خوان.
فردوسی.
هر چه صورت می وسیلت سازدش
زآن وسیلت بحردور اندازدش.
مولوی.
، به نقطۀ دوردست پرتاب کردن چنانکه تیر را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دور انداختن
رمى
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
دور انداختن
Discard
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دور انداختن
jeter
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دور انداختن
ফেলে দেওয়া
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به بنگالی
دور انداختن
پھینکنا
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به اردو
دور انداختن
kutupa
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
دور انداختن
ทิ้ง
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به تایلندی
دور انداختن
descartar
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دور انداختن
wegwerfen
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
دور انداختن
викидати
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دور انداختن
wyrzucać
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به لهستانی
دور انداختن
丢弃
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
دور انداختن
descartar
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
دور انداختن
scartare
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
دور انداختن
weggooien
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به هلندی
دور انداختن
выбрасывать
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به روسی
دور انداختن
membuang
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دور انداختن
त्यागना
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به هندی
دور انداختن
לזרוק
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به عبری
دور انداختن
捨てる
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
دور انداختن
버리다
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به کره ای
دور انداختن
atmak
تصویری از دور انداختن
تصویر دور انداختن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
Net
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
attraper
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
ловить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
ловити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
łapać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
capturar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
catturare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
atrapar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
จับ
دیکشنری فارسی به تایلندی